● کنکورت را قورت بده!
راست گفته اند که دوره آخرالزمان، خیلی چیزهای جدید وارد زندگی مان می شود که واقعا تحلیل آن کار خیلی سختی است، مثل همین کتاب های کمک آموزشی که از یکی دو موسسه شروع شد و حالا از هر ۱۰ ناشر ۱۲ ناشر(!) کتب آموزشی و کمک درسی منتشر می کنند. اوایل فقط تب کنکور داشتند این ناشران و حالا برای مهدکودک ها هم کتاب منتشر می کنند. بیش از آنی که کمک آموزشی باشد هم حل المسائل است! در چنین فضایی، یادگیری، جای خود را به دورزدن و یا میان بر می دهد و تشخیص سره از ناسره بسیار سخت می شود؛ چرا که کتاب های کمک درسی، مجال تحصیل با فکر و خلاقیت را به دانش آموز نمی دهد در این صورت کنکور را باید هم قورت بدهی اگرچه خیلی هم آسان نیست و برای همین هم هست که خیلی ها همین الان هم کنکور در گلویشان گیر می کند؛ طوری که با صدها کلاس کنکور و کمک آموزشی و ...هم قورت داده نمی شود. شاید همین کلاس ها باعث شد؛ مسیر تحصیل نسل سوم، از مدار تحصیل، به جاده چشم و هم چشمی برسد و این بشود که هر کسی کلاس کنکورش بالاشهر باشد؛ درصد قبولی اش بیشتر است و هرکسی پول بیشتری خرج داوطلب کنکوری اش بکند، قبولی اش تضمین شده تر است و...اما بیایید کمی به لیست برگزیدگان و نخبگان کنکور در سالهای گذشته نگاه کنیم؛ بی ادعاترین آدم ها و بی امکانات ترین آدم ها، رتبه های اصلی را از آن خود کرده اند، نه ماشین شخصی داشته اند و نه از دوم دبستان معلم خصوصی. «اراده»بهترین کلاس فوق العاده است و «تلاش» بهترین معلم خصوصی و «توکل» بهترین تضمین قوبلی در هر آزمونی؛ کنکور که جای خود! و صد البته اینها با هم، شما را به مقصد می رساند!
● لطفا هول نشوید؛ هنوز خبری نیست!
پسرها و دخترها، از خواب خوش بیدار شوید؛ هنوز تصمیمی مینبی بر حذف کنکور گرفته نشده است، لطفا هول نشوید و مثل بچه آدم، درستان را بخوانید و برای کنکور : به هر شکلی : آماده شوید؛ برای برادر و خواهر کنکوری و بزرگ تر از خودتان هم دائم قیافه نگیرید که ما که خیالمان راحت است! سازمان سنجش آموزش کشور اعلام کرده که برای حذف کنکور و باقی قضایای اطرافش هنوز تصمیم نهایی اتخاذ نشده است. پس همه یک میلیون و ۱۳۸ هزار داوطلب دختر و پسر، هرکسی برایتان قیافه گرفت، به او بخندید و بگویید که می بینیم!
(کش دار و با تغییر لحن بگویید که بدجوری ضایع شوند!) بین خودمان بماند؛ قرار است سال ۹۲ کنکور حذف شود اما این «قرار است» از جنس همان قرار است های قبلی است؛ زیاد نمی شود به آن اطمینان کرد؛ حالا چه کاری است؛ شما درس تان را بخوانید؛ کنکورتان را قورت دهید! و البته پیش برادر و خواهر کوچک ترتان هم کم نیاورید! بگویید کنکور حذف شدنی نیست؛ مثل پرواز است: پرنده مردنی است اما پرواز را به خاطر بسپار! به هر حال حذف هم که بشود؛ هویجوری(!) که در دانشگاه را باز نمی کنند... رئیس سازمان سنجش آموزش کشور آخرین اخبار از مصوبات کارگروه حذف کنکور را این گونه عنوان می کند: بر طبق آخرین مصوبات کارگروه حذف کنکور، سوابق تحصیلی ۲۵ درصد در کنکور سراسری ۹۰ تأثیر دارد. بر اساس آخرین تصویب این کارگروه، امتحانات نهایی در سطح خاصی و یا امتحانات سال خاصی به عنوان جایگزین حذف کنکور مطرح نشده است.
آنچه در کارگروه رسمی و قانونی شده این است که سوابق تحصیلی باید جایگزین کنکور شود و کنکور حذف شود اما اینکه سوابق تحصیلی چه تعریفی دارد هنوز مصداقی نداشته و مشخص نیست.
رئیس سازمان سنجش آموزش کشور تاکید کرده که بر اساس تصمیم کارگروه حذف کنکور تنها برای کنکور سال ۹۰، نمرات سال سوم نظری به عنوان ۲۵ درصد وزن گزینش در آزمون سراسری درنظر گرفته شده است و آن نیز به دلیل مسائل فنی بوده است. این مصوبه تنها برای امسال است و ممکن است در سالهای آینده تغییراتی داشته باشیم چرا که کارگروه موظف به حذف کنکور و جایگزینی سوابق تحصیلی است اما هنوز مشخص نیست که سوابق تحصیلی چگونه محاسبه شود اما آنچه مسلم است این است که هدف این نبوده که تنها امتحانات یک سال تحصیلی ملاک قرار گیرد.
● دقیق امسال
بد نیست بدانید که با وجود کسادی کار دکترها : خودشان این طور می گویند؛ ما هر وقت رفتیم مطب یک دکتر، کانه همان دقایق، ۱۸ فروند کشتی تجاری پر و پیمان او در دریای بالتیک! غرق شده اند و بعد هم داستان پشت داستان که بازار بدجوری خراب است و دست زیاد شده است و ... : بیشترین شرکت کنندگان کنکور سراسری در گروه علوم تجربی هستند و این یعنی هنوز خیلی پدرومادرها آرزو دازند فرزندشان دکتر شود و خیلی از فرزندان هم گوش به فرمان والدین؛ تصمیم دارند آنها را به این آرزو برسانند. ۳۹ درصد از داوطلبان کنکور سراسری در گروه علوم تجربی هستند، گروه علوم انسانی با ۳۳ درصد، گروه علوم ریاضی با ۲۵ درصد، گروه هنر با ۱.۶ درصد و گروه زبان های خارجی با ۱.۴ درصد به ترتیب بیشترین تعداد شرکت کنندگان کنکور سراسری را به خود اختصاص می دهند.
درصد شرکت کنندگان هم که تابلو است! از یک میلیون و ۱۳۸ هزار داوطلب کنکور سراسری ۵.۶۰ درصد زن و ۵.۳۹ درصد مرد هستند. حالا باز هم بگویید در کشور ما به حق زنان اجحاف می شود؛ کو؟
● نکته جالب تر از آمار
شرکت کننده، میزان قبولی است؛ تعداد داوطلبان امسال در حالی است که مجموع ظرفیت پذیرش دانشجو در موسسه ها، مراکز و دانشگاه های دولتی و غیردولتی به مراتب بالاتر از رقم داوطلبان شرکت کننده در آزمون سراسری است.
اما این به معنای حذف رقابت نیست؛ هر کسی بهتر درس خوانده باشد؛ دانشگاه بهتر و رشته بهتری هم قبول می شود؛ پس رقابت هست؛ اما بر سر «بودن یا نبودن» نیست. و این نکته مهمی است خاصه برای آنها که در پی درس خواندن هستند نه «دانشجو» شدن.
بد نیست بدانید که از کنکور سراسری سال ۸۲ تعداد داوطلبان آزمون سراسری سیر نزولی داشته است.
هرم سنی و ایجاد دوره های شبانه، مجازی، علمی کاربردی، بین المللی و ... از جمله دلایل کاهش آمار داوطلبان عنوان شده است.
و اما بعد... از تعداد ثبت نام کنندگان مذکور در کنکور ۹۰ تعداد ۸۵۰ هزار نفر پس از آزمون حق انتخاب رشته پیدا می کنند. ۵۱۷ هزار نفر از داوطلبان نیز در ردیف قبول شدگان متمرکز و ۵۰ هزار نفر در ردیف قبول شدگان نیمه متمرکز به دانشگاه ها راه می یابند. البته این آمار تنها متعلق به میزان پذیرفته شدگان در دانشگاه های دولتی است؛ با توجه به میزان ظرفیت پذیرش دانشجویان در دانشگاه های دولتی و غیردولتی تمام داوطلبان یک جای خالی در دانشگاه ها دارند.
● آزاد و پیام نور و تهران فرقی ندارد
یک اشکال اساسی در نظام آموزش عالی کشور ما این است که اصولا نمی گویند: پسرم چه کاری بلدی؟ می گویند: مدرک چی داری؟ و از کجا؟ بعد هم اگر هیچ فنی بلد نباشی اما از یک دانشگاه اسم و رسم دار فارغ التحصیل شده باشی؛ به احترامت از جا بلند می شوند اما به عکس اش زیاد جواب نمی دهد! و این یعنی احترام به «جغرافیا و مکان» و نه به «علم و دانش و توانمندی». جدای از این دو نکته دیگر هم باید در ذهن تان باشد؛ اول اینکه دانشجو شدن، مد لباس نیست که بشود با آن در خیابان راه رفت و پز داد! دانشجو شدن یعنی دانش جو شدن و این یعنی شما طالب برداشت هایی به وسع خود از دریای بیکران علم و خردورزی هستید و دست بر قضا این نکته هیچ ارتباطی با فارغ التحصیلی و داشتن مدرک فوق تخصص و بالاتر ندارد. تشنه یادگیری بودن با دانشجوی ترم ۸ پروفسوری خیلی فرق دارد، هزاران مدرک علمی، بدون استفاده کاربردی و یا نگاه عالمانه به آن، هیچ ارزشی ندارد. ماندگاری انسان ها در عالم، به داشتن مدرک نیست، به میزان تاثیرگذاری در روند علم آموزی و خدمت به اطرافیان و نگاه به آینده است. مراقب باشید و باشیم که ردپای نام و نشان محل تحصیل روی پیشانی مان نماند؛ به جای آن گرد علم آموزی و خردورزی در کنار رشد فکری و تلاش برای روزهای آینده کشور، به عنوان کارت شناسایی ما اعتبار داشته باشد. دیگر اینکه اگر نکته نخست را در ذهن خود هضم کنید؛ دیگر «فارغ التحصیلی» برایتان معنایی ندارد چرا که انسان در این دنیا و با ظرف کوچک دانستن اش در برابر کهکشان بی پایان علم الهی، هرگز فارغ التحصیل نخواهد شد؛ هرگز تا آخر عمر...پس به داشته هایمان نگاه نکنیم و به خاطر رتبه و رشته و دانشگاه، به کسی فخر نفروشیم؛ به نداشته ها فکر کنیم و افق های کشف نشده...
● یا دانشگاه یا هیچ!
اگرچه دیگر این جمله زیاد معنا و مفهومی در بین پشت کنکوری ها ندارد اما هستند کسانی که همچنان کابوس های کنکور؛ شبهایشان را جهنم کرده است و قبول نشدن، عجیب به هم شان می ریزد! تا حدی که گاه متقاضی ورود به دانشگاه نامش به صفحه حوادث روزنامه ها سنجاق می شود تا هشداری باشد که غول کنکور برای خیلی ها دردسر شده است.
این مسئله را می توانی در سخنان خیلی ها ببینی، همانها که وقتی نام کنکور را می شنوند پیشانیشان پر می شود از قطرات کوچک عرق هایی که استرس کنکور را برایشان به ارمغان آورده است.
کسانی که یکی دو سال است پشت کنکور مانده اند و امیدهایشان کمرنگ تر از باقی است. همانها که گاه چند شب مانده به کنکور تب می کنند و قبول شدن در کنکور برایشان تبدیل به یک رویای دست نیافتنی شده ااست... همانها که دوست دارند ماجرا را این طور تعریف کنند: دلم می خواست یک روز از خواب بیدار می شدم و می دیدم که همه اینها را در خواب دیده ام. این همه روزهای خوش جوانی که با شب بیداری و تلاش های روزانه سپری شد و هر سال بدون نتیجه به پایان رسید و من باز هم با سری افکنده کتاب هایم را مرتب کردم و شروع کردم به درس خواندن برای کنکور سال بعد.
یا فرزندان قشر متوسط به پایین جامعه که ناامیدی مضاعفی به نام پول برای کنکور دارند و اینگونه سخن می گویند: شاید اگر من مثل خیلی از بچه ها در خانواده پولدار یا حتی متوسط زندگی می کردم تا این حد دچار مشکل نمی شدم. اما پدر من یک کارگر ساده است و توان مالی پرداخت هزینه دانشگاه آزاد را ندارد برای همین باید هر طور که شده در دانشگاه سراسری قبول شوم و این استرس مرا بالا می برد...
● پدر و پول هایش...
کنکور می آید و می رود و تو هم بدون شک به اندازه کفه ترازوی تلاشت؛ برداشت خواهی کرد از مرزعه ای که روزها وشبها در آن بذر پاشیدی و عاشقانه مراقبش بودی اما...اما استرس اصلی برای خیلی از هم نسلی های ما، نگاه نگران مادر و چشم های پر امید پدر بود. همانها که از همه خواسته های خود گذشتند و همچون دوران بارداری شاید هم بیشتر، به بهترین شکل و بیش از توانشان، همه چیز را برایت مهیا کردند...پدر همه ناداری اش را، همه خستگی هایش را، همه ناتوانی هایش و همه آرزوهایش را برای تو جمع کرد و بی چشمداشت، موفق شدن تو را آروزی خود قرار داد. مادر همه دلخوشی زندگی اش تو بودی و درس خواندن و شوق و ذوق ات برای دانشگاه...همه غصه های زندگی اش را با دیدن تلاش تو، در دل می ریخت و به شوق دانشگاه رفتنت فراموش می کرد تلخی های زندگی سخت روزمره را...حالا این ساعات مانده به کنکور، بد نیست دست های پدر و مادری که همه دارایی زندگی شان تو هستی، ببوسی؛ با عشق...با احترام...و با سپاس از همه همراهی هایشان! به آنها بگو که قول می دهی یادت نرود این همه مهربانی و دلسوزی را...بگو که فراموش نمی کنی این لحظه های تکرارناشدنی که آنها فقط به خاطر آرزوی تو؛ آنها را رقم زدند...بگو که قدر دست های خسته پدر و چشم های شکسته مادر را می دانی...بگو که اگر بهترین دانشجوی عالم هم بشوی؛ باز یادت نمی رود هرچه داری از پدر و مادر است...مطمئن باش آنها آرامش دل تو را می خواهند؛ چه قبول شوی و چه نشوی؛ نمی خواهند دل تو توفانی باشد. کنکور، آزمون عجیبی است برای سنجش عشق فرزندان به والدین و بالعکس.
منبع:/www.aftabir.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :msjmsj77
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}